جدول جو
جدول جو

معنی خطیب کلا - جستجوی لغت در جدول جو

خطیب کلا
از توابع دهستان میان رود پایین نور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ بِ فَ لَ)
کنایه از کوکب مشتری است. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ کَ)
دهی است از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 185 تن سکنه. آب آن از رود خانه کاری و چاه و محصول آن برنج وصیفی و کنف مختصر و نیشکر و پنبه و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان بیشۀ بخش مرکزی شهرستان بابل، در 9هزارگزی جنوب شرقی بابل، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 160 تن سکنه دارد. آبش از فاضلاب چشمۀجنید، محصولش برنج و کنف و پنبه و غلات و نیشکر، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خَ کَ)
دهی است از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر (شاهی سابق). واقع در 9هزارگزی جنوب باختری قائم شهر. دارای 1655 تن سکنه. آب آن از نهر هتکه رود خانه تالار و محصول آن برنج، غلات، پنبه، توتون، مرکبات، صیفی و سیب می باشد. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی پارچه، ابریشم و کرباس بافی است. راه آنجا مالرو و بنای زیارتگاه سیدحسن و سیدحیدر از ابنیۀ قدیمی آنجاست. این آبادی از خطیرکلا، تیرخیل و باغشت تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
تخم بارتنگ که دارویی است. (ناظم الاطباء). خوب کلان. رجوع به خوب کلان شود
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان لاویج نور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالا تجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان اوزرود نور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان زیرآب سوادکوه، از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی